به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید «سیدمهدی تهامی پورزرندی» در شانزدهم مهر ۱۳۴۴ در شهرستان کرمان متولد شد و در تاریخ یکم آذر ۱۳۶۴، در هورالعظیم به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید پورزرندی به شرح زیر است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و اناالیه راجعون
بهنام خداوند رحمان و رحیم، و به نام خداوند محمد (ص) و علی (ع) و فاطمه (س) و حسنین (ع) و به نام خداوند اولیاءالله و شهیدان و رزمندگان راه حق، از اول پیدایش زمین تا قیامت و بهنام خداوند خمینی این نائب امام زمان (عج) و این امید مستضعفان و این دشمن مستکبران.
باسلام؛ سلامی به گرمی دل مومن (نه من گنهکار) بر شما، شما عزیزان بهتر از جان من.
پدر، مادر، مهدی، عباس، معصومه، احمد و علی؛ شما که فقط خدا میداند چقدر دوستتان دارم و بس. همچنین سلام بر شما دوستان و آشنایان و اقوام عزیزم. ای پدر و ای مادر و ای خواهران و برادران عزیزم این را از این راه دور به شما بگویم، به شرافتم قسم که من از شما مفت جدا نشدم و مجانی شما را ول نکردم، بلکه بابت این عمل پاداش عظیم گرفتم و آن قول بهشت رضوان از خداوند بزرگ برای خودم و همه شما بوده اگر صبر کنید و تقوا پیشه کنید که بهدرستی که خداوند خوب وفا کننده به وعده است.
اگر بدانید عزیزان من قصد نوشتن خطبه و نوشتههای شسته و رفته ندارم بلکه من بنده گنهکارِ خدا می خواهم حرف دلم را که حرف دل یک رزمنده اسلام جهاد و شهادت است برای شما بگویم؛ به امید خدا دیشب برادر علیرضا معاون برادر سلیمانی فرمانده لشکر با ما بود در محیط گرم و صمیمی واحد تخریب از مسوولیت خطیر و مهم برادران تخریب می گفت که سرنوشت حمله در دست بچههای تخریب است که انفجار بیموقع یک مین مساوی است با لو رفتن حمله و در نتیجه شهادت و مجروح و اسیر شدن تعداد زیادی از عزیزان ما. امیدوارم که خداوند به همه ما توفیق انجام دادن جهاد و شهادت واقعی را بدهد. امیدوارم، من دعا میکنم شما هم دعا کنید.
پدر عزیزم خواهشهایی از شما دارم که امیدوارم اجابت کنید و روسیاه را خوشحال کنید، متشکرم. خداوند به شما اجر بدهد. اول آنکه من میدانم همه شما را بسیار اذیت کردم و آزار رساندم. همه شما عزیزان بخصوص تو پدر عزیزم و تو مادر مهربانم و نور چشمانم، بنابراین از همه شما تقاضای عفو میکنم و عاجزانه حلالیت میطلبم و امیدوارم که خداوند به همه شما اجر و توفیق صبر بدهد، چون من واقعا از اینکه زحمات شما را جبران کنم عاجزم.
پدر و مادر عزیزم اجر و پاداش شما و همه پدران و مادران شهدا از اجر من و سایر شهدا در نزد خدا بیشتر است؛ چون شهدا به محض شهادت در نعمتهای الهی فرو میروند، ولی شماها دوری ما را تحمل میکنید و صبر میکنید و اجر این کار شما به مراتب از اجر شهدا بیشتر است.
موضوع بعد این بود که به نیابت از طرف من از همه دوستان و اقوام، خالهها و شوهر خالهها و دایی و زن دایی، پدربزر گ، و مادربزرگ، و همه و همه حلالیت بطلبید که سخت محتاجم.
موضوع بعد این بود که درصورت امکان حجتالاسلام سید یحیی جعفری امام جمعه و نماینده محترم امام در کرمان بر جنازه من نماز بخواند و در صورت امکان در موقع تشییع و دفن من سوره تکویر و نازعات را برای من از روی نوار یا چیز دیگر پخش کنید و هر موقع که بیکار شدید و حال داشتید در وهله اول سوره تکویر و در وهله دوم نازعات را بخوانید و ثواب آن را نثار روح محتاج به دعا و قرآن من بکنید؛ همچنین در موقع دعا درصورتیکه دلتان شکست التماس دعا دارم.
نماز و روزه هر چه بیشتر بگیرید و بخوانید، بهتر خدا اجرتان بدهد مخصوصا که در این ماه حدود ۲۱ روزه قضا دارم.
کلیه کتابهای قابل استفاده من را به کتابخانه مسجد قائم بدهید البته به صورت ناشناس. همچنین از تاریخ ۱۰ اسفند ۱۳۶۱ تا حالا حقوق نگرفتهام.»